حسین طاهریدستام خالیه شرمندتم

میدونم چیزی ندارم، کسی خریدارم نیست

میدونم چیزی ندارم، کسی خریدارم نیست

میدونی کسی ندارم، جز تو کسی یارم نیست

میدونم چیزی ندارم، کسی خریدارم نیست

میدونی کسی ندارم، جز تو کسی یارم نیست

دستام خالیه

شرمندتم از اینکه باز با رو سیاهی اومدم حسین

دستام خالیه

بیچاره‌ام آواره‌ام پِیِ نگاهی اومدم حسین

دستام خالیه

شرمندتم از اینکه باز با رو سیاهی اومدم حسین

دستام خالیه

بیچاره‌ام آواره‌ام پِیِ نگاهی اومدم حسین

دستام خالیه

مثلِ یه چشم به هم زدن یه سال گذشت و باز غم اومد

مثلِ یه چشم به هم زدن دوباره ماهِ ماتَم اومد

مثلِ یه چشم به هم زدن دوباره باز مُحرّم اومد

مثلِ یه چشم به هم زدن یه سال گذشت و باز غم اومد

مثلِ یه چشم به هم زدن دوباره ماهِ ماتَم اومد

مثلِ یه چشم به هم زدن دوباره باز مُحرّم اومد

مثلِ یه چشم به هم زدن یه سال گذشت و باز غم اومد

مثلِ یه چشم به هم زدن دوباره ماهِ ماتَم اومد

مثلِ یه چشم به هم زدن دوباره باز مُحرّم اومد

دستام خالیه

شرمندتم از اینکه باز با رو سیاهی اومدم حسین

دستام خالیه

بیچاره‌ام آواره‌ام پِیِ نگاهی اومدم حسین

دستام خالیه

شرمندتم از اینکه باز با رو سیاهی اومدم حسین

دستام خالیه

بیچاره‌ام آواره‌ام پِیِ نگاهی اومدم حسین

دستام خالیه

مثلِ یه چشم به هم زدن یه سال گذشت و باز غم اومد

مثلِ یه چشم به هم زدن دوباره ماهِ ماتَم اومد

مثلِ یه چشم به هم زدن دوباره باز مُحرّم اومد

تو دنیا خِیری ندیدم، جز دَرِ خونَت اَرباب

تو دنیا خِیری ندیدم، جز دَرِ خونَت اَرباب

مُحرّم میرسه از راه، سینه‌زَناتو دریاب

می‌ترسم حسین

مُحرّمو نبینمو، نباشم این دهه بَرا عزا

می‌ترسم حسین

حسرت بشه زیرِ لَحَد که کاشکی جونِ من میشد فدات

می‌ترسم حسین

مُحرّمو نبینمو، نباشم این دهه بَرا عزا

می‌ترسم حسین

حسرت بشه زیرِ لَحَد که کاشکی جونِ من میشد فدات

می‌ترسم حسین

خبر بِدید به عاشقا، که سَر رو خاکِ غم بزارید

خبر بِدید به عاشقا، تو این مصیبت خون بِبارید

خبر بِدید به عاشقا، پیرهَن سیاه بَرام بیارید

خبر بِدید به عاشقا، که سَر رو خاکِ غم بزارید

خبر بِدید به عاشقا، تو این مصیبت خون بِبارید

خبر بِدید به عاشقا، پیرهَن سیاه بَرام بیارید

دستام خالیه

شرمندتم از اینکه باز با رو سیاهی اومدم حسین

دستام خالیه

بیچاره‌ام آواره‌ام پِیِ نگاهی اومدم حسین

دستام خالیه

شرمندتم از اینکه باز با رو سیاهی اومدم حسین

دستام خالیه

بیچاره‌ام آواره‌ام پِیِ نگاهی اومدم حسین

دستام خالیه

دوباره دِل‌شوره دارم، بازم دِلَم آشوبه

دوباره طَبلِ عزا رو، یکی داره میکوبه

می‌میرم حسین

هر دفعه که روضه‌ی تو میره گُریزِش تو قَتلِگاه

می‌میرم حسین

وقتی که از تو کربلا میخونه مادرت با اَشک و آه

می‌میرم حسین

مونده تَنِت روی زمین، لشکرِ کوفی‌ها کَفَن شد

مونده تَنِت روی زمین، سَهمِ حَرَم دستِ بِزَن شد

مونده تَنِت روی زمین، خودِ خدا هم سینه‌زَن شد

دستام خالیه