آشنایی مختصر با شهید نادر مهدوی
حسین بسریا معروف به شهید نادر مهدوی در تاریخ ۱۴/۳/۱۳۴۲ در خانوادهای متدیّن در روستای نوکار، از توابع دهستان بحیری در شهرستان دشتی واقع در استان بوشهر به دنیا آمد. پس از اتمام تحصیلات ابتدایی، در پایه دوم راهنمایی به ناچار، ترک تحصیل کرد. پس از ترک تحصیل، به جهت سامانبخشی به وضع معیشتی خود و کمک به والدینش، در مغازهای که از ملک پدر فراهم ساخته بود، مشغول به کار شد و در کنار کار، فعالیتهای انقلابی خود را نیز دنبال کرد.
انقلاب که پیروز شد او در تاریخ ۵/۹/۱۳۵۸ به عنوان بسیجی ویژه، به عضویت بسیج درآمد. با شروع جنگ تحمیلی، کار را رها کرد و در حالی که هفده سال داشت، به خانوادهاش گفت: با وقوع جنگ تحمیلی عراق علیه میهن اسلامیمان ایران، من دیگر حاضر به ادامه فعالیت در مغازه نیستم و به هر طریقی شده باید وارد عرصه خدمت در جبهههای جنگ شوم. شهید مهدوی در تاریخ ۱/۲/۱۳۶۰ رسماً در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، استخدام گردید. در سال ۱۳۶۱، با دختری مؤمنه از روستای بحیری به نام خانم سکینه جوکار ازدواج کرد. مدت این زندگی مشترک، پنج سال بود و تنها حاصل آن، دختری است به نام زهرا مهدوی که چهل روز پس از شهادت پدرش به دنیا آمد.
شهید مهدوی بعد از چند سال مجاهدت و شرکت در عملیاتهای مختلف، تجارب فراوانی از حضور در جبههها به دست آورده بود که سرانجام تصمیم به تشکیل ناوگروه دریایی گرفت و نام آن را ذوالفقار قرار داد. ناوگروه دریایی ذوالفقار، وابسته به منطقه دوم نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود و تا زمان شهادتش، فرماندهی آن را به عهده داشت.
شهید مهدوی به عنوان فرمانده ناوگروه دریایی ذوالفقار، از زمان ورود آمریکاییها به خلیجفارس تا زمان شهادتش، عملیاتهای زیادی را علیه آمریکاییهای متجاوز ترتیب داد. در عصر روز پنجشنبه تاریخ ۱۶/۰۷/۱۳۶۶ سردار شهید نادر مهدوی و یارانش، جهت انجام گشتزنی و حفاظت از آبهای نیلگون خلیجفارس به سمت جزیره فارسی حرکت میکنند. بعد از رسیدن به جزیره و خواندن نماز مغرب، چند بالگرد آمریکایی به آنها حمله میکنند. شهید مهدوی و یارانش جمعا یازده نفر بودند که در حین درگیری پنج نفر از آنها شهید میشوند و بقیهی آنها پس از بیست دقیقه رزم جانانه و مردانه، زنده به چنگال دشمن میافتند.
آمریکاییها در بازجوییهایشان به دنبال شناسایی نادر مهدوی بودند که موفق به شناسایی او شدند و پس از شکنجههای وحشیانه، سینهی شهید نادر مهدوی را با میخ های فولادی بلند، سوراخ کرده و پس از آن یک تیر به بازو، یک تیر به قلب و یک تیر به سجدهگاهش زده و بدینگونه تحت شکنجههای قرونوسطایی به شهادت رساندند. جنازهی مطهر شهید مهدوی با شکوه خاصی بر دوش هزاران نفر در مقابل لانه جاسوسی آمریکا در تهران تشییع و سپس به بوشهر انتقال یافت و در روستای بحیری به خاک سپرده شد.
در منطقهی بوشهر یک شهید برجسته و بزرگواری مثل شهید نادر مهدوی به وجود میآید که به نظر آدمهایی که دل به مسائل مربوط به شهادت و جهاد و مانند اینها دارند، اینجور چهرهها، امثال نادر مهدوی و آنهایی که همراه او بودند، آن کسانی که آن کارهای بزرگ را انجام دادند، برق چشم گرفتند از دشمن؛ آبرو دادند به ملّت ایران و قدرت نظام اسلامی را و جمهوری اسلامی را به رخ دشمن کشیدند؛ اینها باید یادشان زنده بماند. اینها باید در تاریخ مکتوب و تاریخ شفاهی نامشان و یادشان برجسته شود؛ همچنان که دشمنیهای دشمنان هم بایستی شناخته بشود.
امام خامنهای
1394/7/15
کجاست آن شجاعت و توکل و عشقی که مثل نادر مهدوی یا بیژنگرد بر یک قایق موتوری بنشیند و به قلب ناوگان الکترونیکی شیطان خلیج فارس حمله برد؟ میپرسید این شجاعت و توکل و عشق به چه درد میخورد؟ هیچ! به درد دنیادارانِ [دنیا دوست] نمیخورد اما به کار آخرت عشاق میآید که آنجاست دار حاکمیت جاودانه عشاق.
شهید مرتضی آوینی